محل تبلیغات شما
دارم فرو می‌روم.
فرو در یکی چاه.
چاهی پر از رنگ ِ کثیف.
رنگ‌های آزاردهنده.
نمی نویسم.
انگار تمام عمرم ننوشته‌ام.
انگار از اول عمرم تهی بوده‌ام.

تهی ِ تهی.
خودم هم برای خودم کاری نمی‌کنم. بدترین قسمتش همینجاست.
بدترین قسمتش افتاده روی سینه ام و سنگین‌تر و سنگین‌تر می‌شود.
کجایی ای دست‌ها.

کمک می‌خواهم.
در حال سقوط و دورشدن از تو.
کجایی ای دست‌ها.
کجایی.

 

 

 

 

 

این طور نگاهم می‌کنی بهترم

نامت را نمی دانم اما می‌شناسمت

امشب کمی لخت‌تر بغلم کن

کجایی ,ِ ,تهی ,قسمتش ,انگار ,عمرم ,و سنگین‌تر ,بدترین قسمتش ,کجایی ای ,ای دست‌ها ,سنگین‌تر و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ذهن واژه های کیوان سفید مثل شب